رسانه های اجتماعی و آزادی بیان…؟

  • می 14, 2023
  • حسینی
  • 0 نظرات
  • لایک

  همانطور که میدانید تغییر چشمگیر صنعت رسانه توسط رسانه های اجتماعی منجر به تغییر در نحوه قرار گرفتن مردم در معرض دیدگاه های خود شده است.

 ازجمله موانعی که رسانه های سنتی اغلب با آن مواجه بودند،هزینه‌های مرتبط با توزیع محتوا در نشریات بزرگ است که  عامل بازدارنده مهمی برای افرادیکه قصدداشتند پیام‌های خود را در معرض دید مخاطبان بیشتری قرار دهند بوده است.

اما امروزه با صنعتی شدن رسانه های چاپی فرصتی برای دستیابی به توده ها در مقیاسی بی سابقه فراهم شده است  اگرچه، این همان ماشین‌های نوآورانه ای است  که شرکت‌ها را قادر می‌سازد تا نشریات خود را به طور گسترده منتشر کنند و جمعیت‌شناسی طبقه کارگر را از انتشار دیدگاه‌هایشان محدودتر کند.

  محدودیت کانال های سنتی...

  در کتاب قدرت بدون مسئولیت، تاریخچه رسانه های بریتانیا  توسط کوران وسیتون بررسی میشود. آن‌ها دریافتند که نشریات حاشیه‌ای که به مخاطبان پرولتاریا عرضه می‌شوند، در اواسط قرن نوزدهم کاهش شدیدی را تجربه کردند، که برای چندین دهه ادامه داشت. این را می توان به سرمایه مالی گزاف مورد نیاز برای اهرم رسانه های سنتی نسبت داد که از طریق روندهای تاریخی در مورد ارزش شرکت های روزنامه منعکس می شود. در سال 1851، یک نشریه مستقر در شهر نیویورک با عنوان سنت لوئیس دموکرات به قیمت 456000 دلار فروخته شد. در سال 1920، نشریات محلی مشابه 6 تا 18 میلیون دلار ارزش داشتند.

 در نتیجه این روند، رسانه‌های دو قرن اخیر عمدتاً تحت تأثیر چند گروه منتخب قرار گرفتند که تنها ابزار بهره‌برداری از آن را داشتند.

 این مالکیت متمرکز بر کانال‌های رسانه‌ای شاهد فقدان تنوع بود که بدلیل حیاتی بودن می‌توان آن را به مطلق‌گرایی تشبیه کرد. در طول قرن بیستم، بسیاری از کشورها اجرای قوانینی که هدف آن کنترل مالکیت رسانه های جمعی بود،را ضروری دیدند. به عنوان مثال، استرالیا قانون خدمات پخش را در سال 1992 معرفی کرد. این موضوع کمک چندانی به کاهش این موضوع نکرد، زیرا تا سال 2011، 11 روزنامه از 12 روزنامه اصلی در استرالیا متعلق به دو نشریه بود. به نظر می‌رسید که حتی کشورهایی که توسط دولت‌های لیبرال دموکرات اداره می‌شوند، از محدودیت‌هایی که نشریات بزرگ بر آزادی آنها تحمیل می‌کردند، نفوذناپذیرتر بودند.

  ظهور رسانه های اجتماعی...

 به وضوح پیداست که کانال های دیجیتال روز به روز به طور تصاعدی محبوب تر می شوند در حالی که رسانه های سنتی رو به افول هستند.

 این را می‌توان با آماری که نشان می‌دهد کاربران در مقایسه با رسانه‌های سنتی، تقریباً دو برابر زمان صرف کانال‌های دیجیتالی می‌کنند، تأیید می‌شود. این امر با این واقعیت که نشریات روزنامه‌ها در دو دهه گذشته بیش از 50 درصد کاهش یافته است، نشان می‌دهد.

در مقاله مجله موتور جستجو توسط شلی والش با عنوان رسانه های اجتماعی چیست؟ آورده شده است  کشورهایی که:

از سال 2021، 84 درصد از جمعیت ایالات متحده از حداقل یک شبکه رسانه اجتماعی استفاده می کنند. چین به تنهایی یک میلیارد کاربر شبکه های اجتماعی دارد و 4.65 میلیارد نفر در سراسر جهان از رسانه های اجتماعی استفاده می کنند. این 58.7 درصد (بیش از نیمی) از جمعیت جهان است."

 به جرات می توان گفت که رسانه های اجتماعی اکنون بخشی از زندگی روزمره ما هستند. که از طریق نسل های جوان نشان داده میشود.

 مطالعه ای که بیش از 2000 والدین بریتانیایی را مورد نظرسنجی قرار دادند، نشان داد که 14 درصد از کودکان علاقه مند به دنبال کردن حرفه ای عنوان تأثیرگذار یا یوتیوبر هستند.

 عوامل محبوبیت رسانه های اجتماعی ؟

 دلایل جذابیت رسانه‌های اجتماعی چیست؟

  •  واقعیت این است  که این پلتفرم‌ها عمداً به گونه‌ای طراحی شده‌اند که اعتیادآور باشند
  • ، آنها همچنین به کاربران این فرصت را می‌دهند که با همسالان خود ارتباط برقرار کنند. یک مطالعه نشان می دهد که 47.1٪ از شرکت کنندگان آن ادعا می کنند که از رسانه های اجتماعی در درجه اول برای حفظ ارتباط با دوستان و خانواده استفاده می کنند.
  • با این حال، در زمینه آزادی بیان، محبوبیت این پلتفرم ها را می توان به دلایل جداگانه نسبت داد.
  • در ابتدا به نظر می رسد، رسانه‌های اجتماعی این امکان را برای هر کسی که به اینترنت متصل است و دستگاه دیجیتال کافی دارد، می‌دهد تا بتواند هر چیزی را که می‌خواهد به صورت آنلاین بیان کند.
  •  پس از دهه‌ها محدود شدن به مصرف محتوای پیش پا افتاده تولید شده توسط شرکت‌ها، بسیاری از کاربران این پلتفرم‌ها را به خاطر ایجاد تنوع  ارزشمندمی‌دانستند. ازطرفی مطالب خرابکارانه، بر خلاف محتوایی که در کانال های سنتی پخش می شد، به سرعت توانست بینندگان بی شماری را به دست آورد. محتوایی با این ماهیت به زودی به عنوان "ویروسی" شناخته شد.
  •  این مسئله نشان داد که دیگر نیازی به ارزش تولید قابل توجه برای ایجاد محتوا و یا بودجه بازاریابی برای انتشار آن نیست.
  • به نظر می رسد ویروسی بودن از ویدیوهای تکی به جای نوع خاصی از ویدئو، که توسط سایر کاربران تکرار می شود، محبوبیت آن را تداوم می بخشد.

 چگونگی محدودیت آزادی بیان توسط رسانه های اجتماعی ؟

در واقع، پلتفرم های بزرگ رسانه‌های اجتماعی شرایط خدماتی را دارد که نشان می‌دهد چه چیزی برای پست کردن در پلتفرم‌هایشان قابل قبول است و چه چیزی قابل قبول نیست. این قوانین برای محافظت از کاربران و کاهش ریسک مسئولیت آنها تنظیم شده است. محتوایی که به طور کلی در اکثر پلتفرم‌های رسانه‌های اجتماعی ممنوع است، پست‌هایی است که شامل:

  • بداخلاقی،
  • استثمار کودکان،
  • سخنان مشوق تنفر،
  • تصاویر غیراخلاقی جنسی،
  • ترویج آسیب به خود،
  • افشای اطلاعات خصوصی بدون رضایت (دکس کردن)،
  • انتشار اطلاعات نادرست و موارد دیگر است. 

متمایز کننده ی 4chan  از دیگر پلتفرم‌های اشتراک‌گذاری اجتماعی دیگر این است که؛ آنها کاربران را تشویق به ارسال ناشناس می‌کنند. این پلتفرم همچنین به کاربران اجازه می دهد تا محتوایی را ارسال کنند که در غیر این صورت برای اکثر سایت های اصلی رسانه های اجتماعی دیگر افراطی تلقی می شود. در نتیجه، 4chan مرتباً در رسانه ها مورد انتقادشدید قرار گرفته است . محبوبیت بسیار زیاد پلتفرم‌های اجتماعی رایج و تحقیر اجتماعی برای وب‌سایت‌های متناسب با جوامع رادیکال، نشان می‌دهد که کاربران اینترنت عموماً محدودیت‌ در آزادی بیان را نسبت به محتوای سانسورشده ی ذاتاً مضر راحت تر تحمل میکنند.

 مشکل کجاست ؟

وقتی محتوایی که سانسور می کنیم ارزشی ندارد و فقط برای توهین به کار می رود،واضح است که امنیت و رفاه خود را بالاتر از آزادی بیان بدانیم.

از کجا خط بکشیم؟

جنجال بزرگی که این سوال را در کانون توجه قرار دادچه بود ...؟

در انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده در سال 2016 . بحث‌های حاصل حاکی از این بود که به نظر می‌رسد پلتفرم‌های رسانه‌های اجتماعی محکوم به ایجاد تهدید مشابهی هستند که مالکیت رسانه‌های سنتی را بر دموکراسی تحمیل می‌کند. متا که مالک فیس‌بوک، اینستاگرام و واتس‌اپ است، هشتمین سازمان لابی‌گری بزرگ در ایالات متحده است که بیش از 15 میلیون دلار در مجموع برای لابی‌گری هزینه کرده است. اکثریت مشارکت های متا توسط حزب دموکرات دریافت شد.

کمک های مالی سیاسی توییتر نیز روند مشابهی را دنبال می کند. به همین دلیل، زمانی که توییتر ظاهراً شروع به ممنوع کردن چهره‌های برجسته‌ای کرد که مخالف حزب سیاسی مورد نظرشان بودند، باعث نگرانی خیلی ها شد.

ممنوعیت سایه زمانی است که یک پلتفرم رسانه اجتماعی یا وب سایت، محتوا یا حساب‌ها را بدون اطلاع کاربر مسدود شده برای سایر کاربران مسدود می‌کند. اساساً، محتوا برای پوستر اصلی قابل مشاهده باقی می ماند، اما از دید دیگران در جامعه پنهان می شود. این امر باعث می‌شود افراد برای به‌دست آوردن فالوور، تعامل با دیگران  و یا رشد مخاطبان خود بامشکل مواجه شوند

 صرف نظر از گرایش‌های سیاسی شخصی، اینکه شرکت‌ها به راحتی فادر هستندتا شما به طورکاملاً آنلاین مخاطبان را ساکت کنند نگران کننده است..بااینکه  توییتر سریعاً این مشکل را برطرف کردومورد توجه عموم قرار گرفت،اما،نگرانی‌های ناشی از تأثیری که شرکت‌های رسانه‌های اجتماعی می‌توانند بر رویدادهای مهم داشته باشند و زندگی میلیون‌ها نفر را تحت تأثیر قرار دهند، ایجاد شده بود.

شیوع اخبار جعلی انتشار اطلاعات نادرست،انتزاعی دیگری بود که در این مدت بی وقفه مورد بحث قرار گرفت، . فرهنگ لغت کمبریج اخبار جعلی را اینگونه تعریف می کند:

«داستان‌های نادرست که ظاهراً اخباری هستند، در اینترنت یا با استفاده از رسانه‌های دیگر پخش می‌شوند و معمولاً برای تأثیرگذاری بر دیدگاه‌های سیاسی یا به عنوان شوخی ایجاد می‌شوند.»

معمولا کانال‌های سنتی به‌ دلیل  سوگیری آشکار رسانه‌ها و تمایلشان به کج‌کردن اطلاعات در راستای برنامه‌شان، مرتباً مورد انتقاد قرار می‌گیرند. اگرچه می توان استدلال کرد که پلتفرم های رسانه های اجتماعی به این دلیل که به کاربران امکان می دهند مقالات کاملاً ساختگی را منتشر کنند و آنها را به عنوان اخبار واقعی پنهان کنندعواقب فاجعه بارتری خواهندداشت. این روند آنلاین باعث  بی اعتمادی مردم به اخبارشده است.شده است.

. ظهور اخبار جعلی بحثی را به راه انداخت ازجمله اینکه آیا شرکت ها یا کاربران رسانه های اجتماعی نسبت به خسارات ناشی از انتشار اطلاعات نادرست  مسول هستند یا خیر. به طور طبیعی، شرکت های رسانه های اجتماعی سعی کرده اند از مسئولیت های احتمالی فاصله بگیرند. مدیرعامل متا، مارک زاکربرگ، در مصاحبه‌ای گفت: «من به شدت معتقدم که فیس‌بوک نباید داور حقیقت همه چیزهایی باشد که مردم آنلاین می‌گویند.»

در این مورد چه میتوان کرد؟

با توجه به برجسته بودن پلتفرم‌های رسانه‌های اجتماعی، پیشنهاد این که کاربرانی که نگران این مسائل هستند باید به سادگی از استفاده از آنها خودداری کنند، موردپذیرش نخواهدبود .

این امر به ویژه زمانی صادق است که سایت های رسانه های اجتماعی به طور قابل توجهی بر معیشت سازندگان محتوا، صاحبان مشاغل تجارت الکترونیک، روزنامه نگاران و تعدادی دیگر از متخصصان که از این پلتفرم ها برای سود پولی استفاده می کنند، تأثیر می گذارد.

 راهکاربرای کاهش خطر پلتفرم‌ها علیه آزادی بیان ؟

دولت‌ها در سراسر جهان قوانین جدیدی را برای مقابله با این موضوع پیشنهاد کرده‌اند،که به نتیجه نرسیده اند. در سال 2015، استرالیا کمیسیون امنیت الکترونیکی را تشکیل داد، که ادعا می کند اولین آژانس تحت حمایت دولت است و هدف آن بهبود ایمنی آنلاین است.

کمیسیون امنیت الکترونیکی بر اساس قانون ایمنی آنلاین 2021 وظایف قانونی را به خود اختصاص داده است. اگرچه برخی از منتقدین ممکن است متوجه شوند که برخی از زبان های استفاده شده در این قانون برای محدود کردن بیشتر آزادی بیان - البته برای اهداف نوع دوستانه - عمل می کند.

کمیسیون امنیت الکترونیکی ادعا می کند که این مزیت هایی دارد از فبیل:

  • ارائه دهندگان خدمات اینترنتی مستقیماً دسترسی به مطالب خاصی را که می تواند ویروسی شود و آسیب قابل توجهی به جامعه استرالیا وارد کندرا مسدود میکند.
  • "به eSafety قدرت های جدیدی برای جمع آوری اطلاعات در مورد افرادی که از خدمات رسانه های اجتماعی، خدمات الکترونیکی مربوطه یا خدمات اینترنتی تعیین شده استفاده می کنند، می دهد."

در نهایت، بعید است که در پلتفرم های رسانه های اجتماعی ساکت بمانید، مگر اینکه قصد ارتکاب جرمی یا ارسال محتوایی را داشته باشید که عموماً برای همسالانتان مضر تلقی می شود. صرف نظر از این، این نگران‌کننده است که ما در حال حاضر زیرساخت‌هایی برای حفاظت از آزادی بیان خود نداریم. در بدترین حالت ، چندین پلتفرم رسانه های اجتماعی جایگزین، مانند BitChute یا Mastodon، شروع به جلب توجه می کنند.

با این حال، لطفاً هشدار دهید که برخی از این پلتفرم‌ها به عنوان محل پایکوبی چهره‌های رادیکال شناخته می‌شوند که قبلاً از حضور در پلتفرم‌های اصلی ممنوع شده‌اند. با درک این موضوع که پلتفرم‌های رسانه‌های اجتماعی و کانال‌های سنتی، ابزاری برای کنترل مؤثر بحث دارند، می‌توانید تشخیص دهید که آیا  یک شرکت سعی دارد شما را با دستور کار خودفریب دهد یا خیر.

نظری دارید؟

پیام بگذارید

دیدگاهتان را بنویسید